به چه مي گويند هاريکان؟




«تروپيکال سيکلون» عنواني عمومي است براي طوفان هاي موسمي فشار پاييني که در مناطق حاره به وقوع مي پيوندند. به يکي از انواع اين تروپيکال سيکلون ها که در اقيانوس اطلس رخ مي دهد، هاريکان (Hurricane) مي گويند.
در تروپيکال سيکلون ها، اگر بيشينه ي سرعت بادهايي که به دور يک هسته ي مرکزي مي چرخند، کمتر از 62 کيلومتر بر ساعت باشد، آن را «تروپيکال دپرشن» مي نامند. طوفاني که در آن، سرعت باد از اين مقدار بيشتر شود (حداکثر تا 119 کيلومتر بر ساعت)، جزو گروه «تروپيکال استورم» ها به حساب مي آيد که بسته به ميزان سرعت باد، عنوان هاي مختلفي دارد. ولي در صورتي که سرعت باد به 119 کيلومتر بر ساعت يا بيشتر برسد، آن وقت آن را هاريکان مي ناميم. (ريشه ي واژه ي هاريکان، هاريکان (Huricane) است که همان الهه ي شر براي مردم حوزه ي درياي کارائيب است.)
هاريکان ها سيکلونيک هستند. يعني بادهايشان به دور يک هسته ي مرکزي مي چرخند. جهت اين چرخش در نيمکره ي شمالي، پادساعت گرد (از غرب به شرق) و در نيمکره ي جنوبي، سرعت گرد (از شرق به غرب) است. در عين حال، يک سيستم فشار پايين هم محسوب مي شوند. کمترين فشاري که تاکنون ثبت شده، در داخل هاريکان بوده است.
هر هاريکان، سه بخش اصلي دارد: چشم (مرکز چرخش)، ديواره ي چشم و نوارهاي باران (نوارهايي که دور چشم مي چرخند).

هاريکان چگونه تشکيل مي شود؟

در مناطق حاره اي، وجود اين سه عنصر در کنار هم آب گرم (با دماي لااقل 27 درجه ي سانتي گراد)، هواي مرطوب و بادهاي استوايي همگرا، موجب به وجود آمدن هاريکان مي شود. خيلي از هاريکان هاي اقيانوس اطلس در ابتدا به صورت طوفان هاي رعد آسايي هستند که از آب هاي گرم اقيانوس عبور مي کنند.اين طوفان ها از سواحل غربي آفريقا آغاز شده و در سه مرحله به هاريکان تبديل مي شوند: تروپيکال دپرشن، تروپيکال استورم و هاريکان. اين سه مرحله در جاهاي مختلف، از چند ساعت تا چند روز طول مي کشد. گرچه فرايند تشکيل هاريکان هنوز به طور کامل براي ما مشخص نيست، اما وقوع سه اتفاق براي آن ضروري است:
1-يک چرخه ي مداوم تبخير - تبريد هواي گرم و مرطوب اقيانوسي: هواي گرم و مرطوب سطح اقيانوس به سرعت بالا مي رود. بخار آب اين هوا در اثر تبريد، به ابر و قطرات ريز باران تبديل مي شود. با آزاد شدن گرماي نهان تبريد، دماي هواي سرد قسمت فوقاني افزايش يافته و به بالا حرکت مي کند. سپس مقدار ديگري از هواي گرم و مرطوب سطح اقيانوس، جاي اين توده ي بالا رونده را مي گيرد. ادامه ي اين پروسه، هواي گرم و مرطوب بيشتري را به درون طوفان که در حال توسعه است، مي کشد. در عين حال، حرارت را هم از سطح به جو منتقل مي کند. اين مبادله ي حرارت، يک جريان باد را به وجود مي آورد که به دور يک نقطه مي چرخد.
2-يک جريان باد که در سطح، شامل بادهاي همگرا باشد و در ارتفاعات بالاتر، قوي تر و با سرعت يکنواخت باشد: وقتي بادهاي همگرا در سطح به هم مي خورند، هواي گرم و مرطوب را به بالا هل مي دهند. اين هواي بالارونده، حرکت هوايي را که تازه از سطح بلند شده است، تقويت مي کند و چرخش و سرعت باد، بيشتر مي شود. بادهاي قوي اي که در ارتفاعات بالاتر (بيشتر از 9 هزار متر)با سرعت يکنواخت مي وزند، کمک مي کنند تا هواي گرم از مرکز طوفان رانده شود.به اين ترتيب، حرکت دائمي هواي گرم از سطح ادامه مي يابد و طوفان شکل مي گيرد. اگر بادهاي ارتفاع بالا در همه جا با سرعت يکسان نوزند، شکل طوفان به هم مي ريزد و ضعيف مي شود.
3-اختلاف فشار (گراديان فشار) بين سطح و ارتفاع بالا: وقتي که هواي فشار بالا به درون مرکز فشار پايين طوفان مکيده مي شود، سرعت باد هم افزايش مي يابد. به اين ترتيب به توسيع هوريکين کمک مي کند.

بار گذاري ابرها

بارگذاري ابرها روشي براي به هم ريختن ساختار ابرهاي باران زا و طوفان هاست. در اين روش با استفاده از راهکارهاي شيميايي، قطرات آب ابرها را به يخ تبديل مي کنند. يديد نقره و يخ خشک (دي اکسيد کربن جامد) در اين روش به کار برده مي شوند. يک بالن يا هواپيما،اين ذرات را در داخل ابر، پراکنده مي کند. اين ذرات، يک هسته ي مرکزي را تشکيل مي دهند که قطرات ريز آب درون ابر، دور آن ها جمع مي شوند و يخ مي زنند. قطعات يخ ايجاد شده سقوط مي کنند. از يک طرف با کم شدن قطره هاي آب، چگالي ابر کم شده و به تدريج از بين مي رود. از طرف ديگر، مقداري از انرژي جنبشي آن کم مي شود. مشکل اساسي در اين روش، ندانستن مقدار کافي ذرات اوليه مثل يد يد نقره براي اين عمل است. ايروينگ لانگموير از دانشگاه ماساچوست، در سال 1964 اين روش را ابداع کرد. برنارد و نه گات (برادر رمان نويس معروف، کورت و نه گات) کسي بود که به اثر بخش بودن يد يد نقره در اين فرايند پي برد. کشف اين پديده توسط او بود که ايده ي رمان گهواره ي گربه را به کورت و نه گات داد. زيرا کريستال هاي يخ که توسط يد يد نقره تشکيل شده اند، ساختاري متفاوت با يخ معمولي دارند.

پروژه ي خشم طوفان

پروژه ي خشم طوفان ، برنامه اي براي مقابله با طوفان هاي ضعيف است. در اين برنامه، با پاشيدن يديد نقره در هسته ي مرکزي طوفان توسط يک هواپيما، جلوي طوفان گرفته مي شود. اين پروِژه از 1962 تا 1983 در ايالات متحده اجرا مي شد. قسمت زيادي از انرژي طوفان، صرف جابه جايي اين قطرات يخ مي شود. در نتيجه، از انرژي طوفان کاسته مي شود و خسارات خيلي کمي به بار مي آورد. اما در دهه 1980 ثابت شد که اکثر طوفان هاي بزرگ، به اندازه ي کافي، آب به همراه خود ندارند تا با تبديل آن به يخ، از انرژي طوفان کاسته شود.از طرف ديگر، محققين فهميدند که اکثر طوفان هايي هم که با يديد نقره بارگذاري نشده اند، گاهي چنين وضعي پيدا مي کنند. در نهايت در دهه 1980 اين پروژه متوقف شد و مشخص شد که اين روش هم براي مقابله با طوفان، مؤثر نيست.
طوفان هاي استر (1961)، بيولا (1963)، دبي (1969) و گينگر(1971) از جمله طوفان هاي بزرگي بودند که با وجود اين که توسط ذرات يديدنقره بارگذاري شده بودند، خسارات زيادي به بار آورند.

هاريکان، جغرافياي گسترش

همه ي آن ها طوفان هستند، طوفان هاي سهمگيني که بسته به محل وقوعشان، نام هاي متفاوتي دارند. اصطلاح هاريکان براي طوفان هايي به کار مي رود که در اقيانوس اطلس با سرعتي بيش از 119 کيلومتر بر ساعت رخ مي دهند. حوزه ي گسترش هاريکان، اقيانوس اطلس شمالي و مناطقي از اقيانوس آرام شمالي است. اوج فعاليت طوفان هاي مناطق گرمسيري که هاريکان، يکي از آن هاست، اواخر تابستان در ماه هاي اوت و اکتبر است. در آن وقت، دماي درياها به بيشترين حد خود مي رسد. البته هر منطقه ي ساحلي خاصي در اين مناطق، الگوي فصلي و زماني خود را دارد. در آغاز فصل، طوفان ها بيشتر در خليج مکزيک در نزديکي باهاماس تشکيل مي شود. اما مناسب ترين مکان آب و هوايي براي وقوع طوفان، خليج هندوراس است. طوفان هاي ديگري که مثل هاريکان از خانواده ي طوفان هاي گرمسيري هستند، نام هاي ديگري دارند. آن هايي که در منطقه ي ديگري هم هستند که به طور مداوم در خليج بنگال اتفاق مي افتند و به بنگلادش خسارت مي زنند. به اين طوفان ها سيکلون مي گويند. اين طوفان از طريق اقيانوس هند مناطقي از شرق آفريقا را و همچنين از طريق اندونزي، شمال استراليا را تحت تأثير قرار مي دهد.

نام گذاري

تا سال ها طوفان را به نام مرد مقدسي که در آن بازه ي زماني، متولد يافوت شده بود، نام مي نهادند. روش مدرن نام گذاري، به خاطر نياز به شيوه اي سر راست براي مکالمات دريايي در خبر رساني به کشتي ها و هواپيماها بنا نهاده شد. بنابراين نياز، در 1953، فرايند نام گذاري نظام مند طوفان ها، به وسيله ي مرکز ملي طوفان در ايالات متحده آغاز شد. با توجه به شيوه ي متداول نگارش انگليسي که اشيا را با ضمير مؤنث مخاطب قرار مي دهد، از قديم الايام از اسامي بانوان در نام گذاري طوفان ها استفاده مي شد. ولي با توجه به ماهيت ذاتاً مخرب طوفان، نام گذاري بر اساس اسامي مؤنث مي تواند نشان دهنده ي نگاه جنسيتي جامعه ي مردسالار باشد (!) بنابراين، سازمان جهاني هواشناسي براي تنوير افکار عمومي اعلام کرد که از نام هاي مذکر نيز استفاده خواهد کرد. در مورد طوفان هاي اقيانوس اطلس(Hurricane)، نام ها در چرخه هايي شش ساله از شش ليست متفاوت انتخاب مي شود که در آن ها از اسامي زن و مرد به توالي استفاده شده. جنسيت نام اولين طوفان هرسال، در سال هاي زوج، مذکر و در سال هاي فرد، مؤنث است. (از حروف Z,Y,X,U,Q صرف نظر شده.) اگر تعداد طوفان ها در سال طوفاني اي از 21 تجاوز کند، از حروف يوناني استفاده خواهد شد.
منبع:مجله همشهري جوان شماره 43